بی رنگ شدن حضور یک عدد میم در خودم

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

بی رنگ شدن حضور یک عدد میم در خودم

من نگرانم .

هر روزم را با نگرانی شب می کنم و هر شبم را با نگرانی روز 

زمانی که می خواهم برنج آبکش کنم

نگرانم که نکند از پس ِبلند کردن قابلمه ی نه چندان بزرگ برنیایم

زمانی که از باز کردن قوطی رب نا امید می شوم ، سیل نگرانی

رو به من راه می افتد که نکند روزی برسد که برای تو خورشت قیمه ی بدون رب بپزم 

نگرانم از عصر ِ یک روز ِ تابستانی که مشغول کتاب خواندن باشم

و دل آرامم { شیرین ! پنآه ! } گل سرهای رنگ به رنگش را بیاورد و دانه دانه رو به رویم بچیند

و از من بخواهد که موهایش را خرگوشی ببندم ، نگرانم از تابه تا بستن ِ خرگوشی هایش

نگرانم از روزی که مرد ِکوچولوی خانه ام را پارک ببرم و روی تاب بنشانم

و او بگوید تندتر و تندترش کن و من نتوانم حتّی ذرّه ای محکم تر تابش دهم ؛

حتّی نتوانم نقشش را هم بازی کنم .

نگرانم از روزی که با دل آرام و مرد ِکوچولوی خانه ام بازار برویم

و آن ها خسته شوند و من فقط بتوانم مرد ِکوچولوی خانه ام را بغل بگیرم

و دل آرام مجبور شود با همه ی خستگی اش پیاده روی کند

نگرانم از اینکه نکند یکی از خاله زنک های فامیل مرا در مطب دکتر ببیند

نگرانم از اینکه دکتر آزمایشگاه نتواند درست آن سوزن ِ یک میلیمتری را در دستم فرو کند

و باز کبودی مهمان دستم شود .

نگرانم از نگران شدن های "تو" و "او" و "آن ها" و همه ی ضمیرها برایم 

نگرانم از احوال پرسی های مسخره ی دل نچسبشان

نگرانم از تمام شدن ِ تاریخ انقضای صبرم ، نگرانم از شاکی شدنم از خدا 

نگرانم از عادت نکردنم

من برای ثانیه ثانیه ی ادامه ي زندگی ام نگرانم 

از دنده ی چپ بلند شدن های هر روزه ی دست ِ چپم نگرانم کرده است ؛ خیلی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |